معامله با بازههای زمانی متعدد در بازار فارکس
بهنام درفشی
12
بیشتر معاملهگران تکنیکال در بازار ارزهای خارجی با مفهوم تحلیل چند چارچوب زمانی در آموزشهای خود آشنا شدهاند. با این حال، این روش مستدل برای خواندن نمودارها و توسعه استراتژیها اغلب اولین مرحلهای است که هنگام تلاش معاملهگر برای کسب برتری در بازار فراموش میشود.
زمانی که معاملهگران به تخصصهایی مانند معامله روزانه، معامله مومنتوم، معامله شکست یا معامله بر اساس ریسک رویداد میپردازند، بسیاری از آنها چشمانداز روند بزرگتر را از دست میدهند، سطوح واضح حمایت و مقاومت را نادیده میگیرند و سطوح ورود و توقف با احتمال موفقیت بالا را از قلم میاندازند. در این مقاله، تحلیل چند چارچوب زمانی را تعریف کرده، نحوه انتخاب دورههای مختلف را توضیح میدهیم و روش ترکیب آنها را بیان میکنیم.
نکات کلیدی:
معاملهگران از تحلیل چند چارچوب زمانی برای رصد یک جفت ارز در فرکانسها یا فشردگیهای زمانی مختلف استفاده میکنند.
یک دوره میانمدت نمایانگر مدت زمان استاندارد نگهداری یک معامله معمولی است.
موقعیت کوتاه مدت باید حداقل یک چهارم دوره میانمدت باشد.
چارچوب بلند مدت حداقل چهار برابر بزرگ تر از چارچوب میانمدت است.
ارزیابی جفتهای ارزی با استفاده از هر سه چارچوب زمانی بهطور همزمان به معاملهگر کمک میکند تا شانس موفقیت معامله را بهسادگی افزایش دهد.
تحلیل چند چارچوب زمانی چیست؟
تحلیل چند چارچوب زمانی به معنای بررسی یک جفت ارز در فرکانسها یا بازههای زمانی مختلف است. اگرچه محدودیت دقیقی برای تعداد فرکانسهایی که میتوان بررسی کرد یا اینکه کدام فرکانسها انتخاب شوند وجود ندارد، اما دستورالعملهای کلی وجود دارد که بیشتر فعالان بازار تمایل دارند از آنها پیروی کنند.
استفاده از سه بازه زمانی مختلف، نمای کلی و کاملی از بازار ارائه میدهد؛ در حالی که استفاده از کمتر از این تعداد میتواند منجر به از دست رفتن دادههای مهم شود و استفاده بیش از حد معمولاً تحلیلهای تکراری به همراه دارد. هنگام انتخاب این سه بازه زمانی، یک استراتژی ساده میتواند پیروی از «قاعده چهار» باشد، به این صورت که:
ابتدا باید یک بازه زمانی میانمدت تعیین شود که نمایانگر مدت زمان استاندارد نگهداری معامله متوسط باشد.
سپس یک چارچوب زمانی کوتاهتر انتخاب شود که حداقل یک چهارم بازه زمانی میانمدت باشد. به عنوان مثال، نمودار ۱۵ دقیقه برای کوتاهمدت و نمودار ۶۰ دقیقه برای میانمدت.
چارچوب زمانی بلندمدت باید حداقل چهار برابر بازه زمانی میانمدت باشد. در مثال قبلی، نمودار ۲۴۰ دقیقهای یا چهار ساعته میتواند بازه بلندمدت باشد که این سه بازه زمانی را کامل میکند.
انتخاب چارچوب زمانی مناسب هنگام تعیین بازههای سه دورهای اهمیت زیادی دارد. یک معاملهگر بلندمدت که موقعیتهای خود را برای ماهها نگه میدارد، ممکن است ترکیب ۱۵ دقیقه، ۶۰ دقیقه و ۲۴۰ دقیقه برایش چندان کاربردی نباشد. در عین حال، یک معاملهگر روزانه که موقعیتها را برای چند ساعت و به ندرت بیشتر از یک روز نگه میدارد، احتمالاً چندان سودی از ترکیب روزانه، هفتگی و ماهانه نمیبرد.
این بدان معنا نیست که معاملهگر بلند مدت نباید نمودار ۲۴۰ دقیقهای را زیر نظر داشته باشد یا معاملهگر کوتاهمدت نباید نمودار روزانه را در دسترس داشته باشد، اما این چارچوبها بهتر است در انتهای محدوده قرار بگیرند و مبنای کل بازه زمانی نباشند.
چارچوب زمانی بلندمدت در بازار ارز (FX)
در روش مطالعه نمودارها، معمولاً بهترین استراتژی این است که از چارچوب زمانی بلندمدت شروع کرده و سپس به بازههای زمانی دقیقتر و جزئیتر بپردازید. با نگاه به چارچوب زمانی بلندمدت، روند غالب بازار مشخص میشود. بهتر است ضربالمثل معروف در معاملات برای این بازه زمانی را همیشه به خاطر بسپارید: «روند، دوست شماست.»
در این نمودار با زاویه دید گسترده، نباید مستقیماً وارد معاملات شد، اما معاملات باید در جهت روندی باشند که این بازه زمانی نشان میدهد. این به این معنا نیست که نمیتوان در خلاف جهت روند کلی معامله کرد، اما احتمال موفقیت در چنین معاملاتی کمتر است و هدف سود باید کمتر از حالتی باشد که در جهت روند کلی حرکت میکنید.
زمانی که چارچوب زمانی بلندمدت شامل بازههای روزانه، هفتگی یا ماهانه در بازار ارز باشد، عوامل بنیادی تأثیر قابل توجهی بر جهت قیمت دارند. معاملهگر باید روندهای اقتصادی عمده را هنگام دنبال کردن روند کلی در این بازه زمانی رصد کند.
چه نگرانی اصلی اقتصادی کسری حساب جاری باشد، چه مصرفکننده، سرمایهگذاری کسبوکار یا عوامل دیگر، این تحولات باید برای درک بهتر جهت حرکت قیمتها زیر نظر گرفته شوند. در عین حال، چنین پویاییهایی معمولاً به ندرت تغییر میکنند، درست مانند روند قیمت در این بازه زمانی، بنابراین نیازی نیست که مدام چک شوند و میتوان به طور دورهای آنها را بررسی کرد.
مزایا و معایب
برخی از جنبههای مثبت معاملهگری در بلندمدت عبارتند از:
ریسک کلی کمتر به دلیل نگهداری موقعیتها برای دورههای طولانیتر، که به معاملهگر اجازه میدهد نوسانات نزولی را پشت سر بگذارد تا اصلاحات بازار رخ دهد.
بهرهمندی از روندهای بازار که ثباتی به پرتفوی معاملهگر میبخشد و سیگنالهای اشتباه و نویز بازار را کاهش میدهد.
نیاز کمتر به نظارت مداوم؛ معاملهگران بلندمدت نیازی به واکنش سریع به حرکات بازار ندارند و میتوانند موقعیتهای خود را برای مدت طولانیتری حفظ کنند، که این امکان را به آنها میدهد یک قدم عقبتر بایستند.
معایب معاملهگری بلندمدت در بازار ارز عبارتند از:
احتمال کسب سود کمتر در کوتاه مدت؛ با این حال، این به معنای کاهش پتانسیل سود در بلندمدت نیست.
فرصتهای معاملاتی کمتر، زیرا معاملهگران باید موقعیتهای خود را برای دورههای طولانیتری نگه دارند و کمتر به حرکات سریع بازار واکنش نشان دهند.
نیاز به سرمایه بیشتر برای حفظ موقعیتها.
چارچوب زمانی میانمدت در بازار ارز (FX)
با افزایش دقت نمودار به چارچوب زمانی میانی، حرکتهای کوچکتر درون روند کلی قابل مشاهده میشوند. این بازه زمانی، متنوعترین و انعطافپذیرترین از میان سه بازه زمانی است، زیرا هم دید کوتاهمدت و هم بلندمدت را تا حدی میتوان از آن به دست آورد.
همانطور که قبلاً گفته شد، دوره نگهداری مورد انتظار برای یک معامله متوسط باید نقطه مرجع این بازه زمانی باشد. این سطح باید پرکاربردترین نمودار در برنامهریزی معاملات باشد، هم در طول مدت معامله و هم زمانی که موقعیت به اهداف سود یا حد ضرر نزدیک میشود.
مزایا و معایب
بیایید نگاهی به برخی از مزایای معاملهگری در بازه زمانی میانمدت بیندازیم:
معاملهگران در این بازه زمانی میتوانند به سودهای بیشتری دست یابند به دلیل حرکتهای بزرگ تر قیمت.
این دوره به معاملهگران اجازه میدهد تصمیمات بهتری درباره معاملات خود بگیرند چون زمان بیشتری برای تحقیق و بررسی دارند.
معاملهگران میانمدت معمولاً از سیگنالهای نادرست و نویز بازار که در بازارها رخ میدهد محافظت میشوند.
برخی از معایب معاملهگری میانمدت عبارتند از:
معاملهگران میانمدت بیشتر در معرض ریسک قرار دارند چون موقعیتها را برای مدت طولانیتری نسبت به معاملهگران کوتاهمدت نگه میدارند.
ممکن است فرصتهای معاملاتی کمتری برای معاملهگران میانمدت نسبت به معاملهگران کوتاهمدت وجود داشته باشد.
معاملهگران باید در برابر فرصتهای کوتاه مدت مقاومت کنند و به اهداف خود پایبند بمانند، که به معنای کنترل احساسات و جلوگیری از تصمیمات احساسی است.
چارچوب زمانی کوتاهمدت در بازار ارز (FX)
معاملات باید در بازه زمانی کوتاهمدت انجام شوند. هرچه نوسانات کوچکتر در حرکت قیمت واضحتر شود، معاملهگر بهتر میتواند نقطه ورود جذابی برای موقعیتی که جهت آن قبلاً توسط نمودارهای با فرکانس بالاتر مشخص شده، انتخاب کند.
دوباره توجه کنید که عوامل بنیادی تأثیر زیادی بر حرکت قیمت در این نمودارها دارند، اگرچه به شکلی کاملاً متفاوت نسبت به بازههای زمانی بلندمدت. روندهای بنیادی در نمودارهایی با فرکانس کمتر از چهار ساعت دیگر قابل تشخیص نیستند.
در عوض، چارچوب زمانی کوتاه مدت با افزایش نوسانات به شاخصهایی که به عنوان حرکتدهنده بازار شناخته میشوند، واکنش نشان میدهد. هرچه این بازه زمانی پایین تر و دقیقتر باشد، واکنش به شاخصهای اقتصادی بزرگتر به نظر میرسد.
این حرکات تند معمولاً مدت کوتاهی طول میکشند و به همین دلیل گاهی به آنها نویز گفته میشود. با این حال، معاملهگر معمولاً از انجام معاملات نامناسب در این عدم تعادلهای موقت خودداری میکند و همزمان پیشرفت سایر بازههای زمانی را زیر نظر دارد.
مزایا و معایب
مزایای معاملهگری کوتاهمدت در بازار FX عبارتند از:
پتانسیل بالاتر برای کسب سود بیشتر به دلیل حرکتهای کوچک بازار.
کاهش ریسک به دلیل نگهداری موقعیتها برای مدت زمان کوتاهتر.
معاملهگران در این بازه زمانی میتوانند از فرصتهای معاملاتی متعدد در طول یک روز بهرهمند شوند.
معایب معاملهگری کوتاه مدت در بازار FX عبارتند از:
نیاز به انجام معاملات متعدد که منجر به افزایش هزینههای معاملاتی میشود.
نیاز به نظارت مستمر بر فعالیت بازار برای شناسایی نقاط ورود و خروج که زمانبر است.
معاملهگران باید مراقب سیگنالهای مثبت و نادرست باشند تا از ضرر جلوگیری کنند.
ترکیب همه چیز
وقتی هر سه بازه زمانی برای ارزیابی یک جفت ارز با هم ترکیب شوند، معاملهگر بهراحتی شانس موفقیت معامله را افزایش میدهد، بدون توجه به سایر قواعدی که برای استراتژی اعمال شدهاند. انجام تحلیل از بالا به پایین (Top-Down) معامله در جهت روند بزرگتر را تشویق میکند.
این موضوع به خودی خود ریسک را کاهش میدهد، زیرا احتمال اینکه حرکت قیمت در نهایت روند بلندمدت را ادامه دهد، بیشتر است. با بهکارگیری این نظریه، سطح اطمینان در یک معامله باید بر اساس همراستایی بازههای زمانی سنجیده شود.
برای مثال، اگر روند بزرگتر صعودی باشد ولی روندهای میانمدت و کوتاهمدت نزولی باشند، بهتر است معاملات فروش با احتیاط انجام شود و هدف سود و حد ضرر منطقی تعیین گردد. بهعلاوه، معاملهگر ممکن است منتظر بماند تا موج نزولی در نمودارهای با فرکانس پایینتر به پایان برسد و سپس وقتی هر سه بازه زمانی دوباره همراستا شدند، در سطح مناسبی معامله خرید انجام دهد.
یکی دیگر از مزایای واضح استفاده از بازههای زمانی متعدد در تحلیل معاملات، توانایی شناسایی سطوح حمایت و مقاومت و همچنین نقاط ورود و خروج قوی است. شانس موفقیت یک معامله وقتی در نمودار کوتاهمدت دنبال شود، افزایش مییابد زیرا معاملهگر قادر است از قیمتهای ورود نامناسب، حد ضررهای بد جاگذاری شده و یا اهداف غیرمنطقی اجتناب کند.
مثال از بازههای زمانی متعدد در بازار ارز
برای عملی کردن این نظریه، جفت ارز EUR/USD را تحلیل خواهیم کرد.

در شکل 1، بازه زمانی ماهانه برای بازه بلندمدت انتخاب شده است. جفت ارز EUR/USD بهوضوح طی چندین سال در روند صعودی قرار داشته است. دقیقتر بگوییم، این جفت ارز یک خط روند صعودی نسبتاً پایدار را از کف نوسانی اواخر سال 2005 تشکیل داده است. طی چند ماه، قیمت لحظهای (اسپات) از این خط روند فاصله گرفته است.

با پایین آمدن به بازه زمانی میانمدت، روند کلی صعودی که در نمودار ماهانه مشاهده میشد، همچنان قابل تشخیص است. با این حال، اکنون مشهود است که قیمت لحظهای (اسپات) یک خط روند صعودی متفاوت اما قابل توجه را در این بازه شکسته است و احتمالاً یک اصلاح به سمت روند بزرگتر در حال انجام است.
با در نظر گرفتن این موضوع، میتوان یک معامله را برنامهریزی کرد. برای داشتن بهترین شانس سود، فقط زمانی باید وارد موقعیت خرید شد که قیمت به خط روند در بازه زمانی بلندمدت بازگردد. معامله دیگری که ممکن است انجام شود، فروش کوتاه (شورت) پس از شکست این خط روند میانمدت است و هدف سود را بالاتر از سطح تکنیکال نمودار ماهانه تعیین کرد.

بسته به جهتی که از نمودارهای دوره بلندمدتتر انتخاب کنیم، بازه زمانی کوتاهتر میتواند نقطه ورود به معامله فروش را بهتر مشخص کند یا کاهش قیمت به سمت خط روند اصلی را زیر نظر بگیرد. در نمودار چهار ساعته نشان داده شده در شکل ۳، سطح حمایتی ۱.۴۵۲۵ بهتازگی شکسته شده است.
حمایت قبلی اغلب به مقاومت جدید تبدیل میشود (و بالعکس)، بنابراین میتوان یک دستور حد ورود فروش را کمی پایینتر از این سطح تکنیکی قرار داد و حد توقف ضرر را بالاتر از ۱.۴۷۵۰ تنظیم کرد تا در صورت افزایش قیمت برای آزمودن روند نزولی کوتاهمدت جدید، از اعتبار معامله محافظت شود.
سه بازه زمانی که معاملهگران فارکس استفاده میکنند چیست؟
معاملهگران بازار فارکس در بازههای زمانی مختلفی معامله میکنند که شامل کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت است. معاملات کوتاهمدت معمولاً از چند دقیقه تا چند ساعت نگه داشته میشوند، در حالی که معاملات میانمدت معمولاً چند ساعت تا چند روز طول میکشند. معاملات بلندمدت معمولاً برای مدتهای طولانیتری از چند روز تا چند هفته نگه داشته میشوند و در برخی موارد حتی ماهها نیز ادامه دارند.
بهترین بازه زمانی برای معامله در فارکس کدام است؟
معاملهگران معمولاً بازه زمانی کوتاهمدت را برای معامله در بازار فارکس ترجیح میدهند، زیرا میتوانند سریعتر از نوسانات کوتاهمدت قیمت سود کسب کنند و ریسک کمتری متحمل شوند. این به این معنی نیست که ریسک وجود ندارد، بلکه به این معنی است که ریسک محدود است چون موقعیتها مدت کوتاهی نگه داشته میشوند. یکی دیگر از مزایای معامله در بازه زمانی کوتاه این است که فرصتهای معاملاتی بسیاری در طول روز معاملاتی وجود دارد. البته باید توجه داشت که این سبک معمولاً هزینههای معاملاتی بالاتری دارد و معاملهگران باید بازار را به طور مداوم زیر نظر داشته باشند که این کار زمانبر است.
بازار فارکس چقدر بزرگ است؟
بازار ارز خارجی یا فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است. بازیگران کلیدی این بازار شامل معاملهگران فردی، سرمایهگذاران نهادی، بانکها و دیگران هستند که به دلایل مختلف ارز میخرند و میفروشند. این بازار ۲۴ ساعت شبانهروز باز است و فقط در تعطیلات و آخر هفتهها بسته میشود. این بازار پیچیده است و پتانسیل سود بالا را دارد، اما در عین حال ریسک بالایی هم دارد و ممکن است زیان زیادی نیز به همراه داشته باشد.
نتیجهگیری
استفاده از تحلیل چند بازه زمانی میتواند به طور قابل توجهی شانس موفقیت در معامله را افزایش دهد. متأسفانه بسیاری از معاملهگران به محض یافتن حوزه تخصصی خود، از این روش غافل میشوند. همانطور که در این مقاله نشان داده شده، ممکن است زمان آن رسیده باشد که معاملهگران تازهکار این روش را دوباره مرور کنند، زیرا راه سادهای برای اطمینان از این است که یک موقعیت از جهت روند اصلی بهرهمند شود.